.comment-link {margin-left:.6em;}

Monday, April 24, 2006

آفرینش زن و مرد

به خدا می گن ,چرا اول مرد را آفریدی و بعد زن را؟
خدا می گه شما هم اگه بخواهید چیزی بنویسید, اول چرکنویس میکنید و بعد پاکنویس
.

Saturday, April 08, 2006

براي دوشيزگان (بيش از حد) شكوفا

اصطلاح ترشيده معمولا به دوشيزگاني اطلاق مي‌شود كه طبق منطق و روي كاغذ احتمال ازدواجشان از بين رفته و يا بسيار كمرنگ است. اين وضعيت ممكن است به دلايل ظاهري، خانوادگي، طبقاتي يا شخصي پديد آمده باشد كه نهايتا سبب دور شدن دختر از سن ازدواج شده. اگر تعارف را كنار بگذاريم ميتوانيم با اطمينان بگوئيم اغلب (اغلب يعني ۹/۹۹ درصد ــ يعني تمامشان! اما جايي را هم براي احتمالات ضعيف گذاشته‌ام) اين دختران امروز بيشتر از هرچيزي به شوهر فكر مي‌كنند و عميقا به آن احتياج دارند اما راهش را بلد نيستند. اگر شما ترشيده هستيد و يا در آستانه‌اش قرار داريد و يا در آتيه‌تان ترشيدگي مشهود است، توصيه‌هاي اين پست را بخوانيد كه به كارتان مي‌آيد:

۱ ــ فرصت متعارف ازدواج براي يك دختر از سن هجده سالگي تا بيست و پنج سالگي است. در اين سنين كم و بيش فرصت‌هاي مشابهي پيش مي‌آيد اما از بيست و پنج سالگي به بعد فرصت‌ها با نظم قابل دركي افول مي‌كنند. از آنجا كه اكثر دختران به موقعيت خودشان واقف نيستند، پس از گذشتن از مرز و افتادن در سرازيري مدام فرصت‌هاي اندك ِ جديد را با موقعيت بهتري كه در گذشته داشته‌اند مقايسه مي‌كنند و نهايتا پيشنهاد جديد را رد مي‌كنند. بعد وقتي مدتي مي‌گذرد و فردي با شرايط بدتر سراغشان آمد او را با قبلي مقايسه مي‌كنند و الخ... مثال ديگرش اين است: پس از بيست و پنج سالگي يك موقعيت A به آنها پيشنهاد مي‌شود و نمي‌پذيرند. دو سال بعد موقعيت B پيشنهاد مي‌شود و آنها آن را با موقعيت A مقايسه مي‌كنند و به اميد پيشنهاد فردي با همان موقعيت A باز هم نمي‌پذيرند. يك سال بعد مردي با موقعيت C پا پيش مي‌گذارد و دختر مرد قبلي را كه موقعيت B داشته در نظر مي‌آورد و... اين موجودات نازنين بايد يكي از علل ترشيدگي‌شان را در همين ماجرا جستجو كنند و هرچه سريعتر به پيشنهاد آقاي D جواب مثبت بدهند و يا اگر نمي‌دهند اميدشان را به سمت حضرت حق متمركز كنند چون يقينا در زمين فرصتي جز آنچه گفتم برايشان نيست.

۲ ــ براي رهايي از ترشيدگي بايد ابتدا از منطق خاله‌زنك‌ها رها شد. مخصوصا اين مزخرف رايج را كه «من چيم از فلاني كمتر بود؟!» آن فلاني در سني كه فرصت انتخاب داشته ايده‌آل‌هايش را درز گرفته و از موقعيت‌هايش درست استفاده كرده و يا شانس آورده است. حالا فلاني زني است ۳۵ ساله با يك شوهر ۴۰ ساله و دو بچه. اما شما دختري هستيد هم‌سن و بدون شوهر. بنابراين بدترين فاجعه ممكن اين است كه شما بنشينيد به اميد مردي ۴۰ يا ۴۵ ساله و مجرد و مردان طلاق‌گرفته و بيوه را رد كنيد. حتي اگر اين مردان بچه‌هم داشته باشند در شرايط فعلي بهترين كار پذيرش چنين ازدواجي است. توصيه‌ام اين است كه اسطوره احمقانه بكارت مرد را بياندازيد دور! مرد سالمي كه تا چهل‌سالگي مجرد مانده (هماني كه شما منتظرش هستيد) تا آمروز با هزار زن خوابيده اما يك مرد متاهل با يك زن به طور مستمر و نهايتا دو يا سه زن (به عنوان سالاد و نه غذاي اصلي) خوابيده است.
او كه تازه خلاص شده از يك زندگي زناشويي دوباره خود را متعهد به ازدواجي ديگر ميكند بلحاظ بار حماقت از چنان گنجينه غني و پرباري برخوردار است كه اگر شرايطش محيا باشد مي‌تواند تا ابد كانون خانواده را گرم نگاه دارد... برخلاق اكثر مردان كه وقتي براي بار اول ازدواج مي‌كنند مثل سگ پشيمان مي‌شوند اما راه برگشتي ندارند، بنابراين زندگي را براي زنشان زهرمار مي‌كنند.

۳ ـ كنج خانه نشستن به اميد شوهر آن هم در وضعيت ترشيدگي مطمئنا اوضاع را وخيم‌تر مي‌كند. براي يافتن شوهر لازم است مثل يك كارگر تمام وقت (و حتي با اضافه‌كاري) كار كنيد. براي يك دختر كمتر از چهل سال وارد رابطه شدن با مردان كار ساده‌اي است. توجه كنيد! نمي‌گويم خودتان را در معرض فروش بگذاريد. تنها تعداد گزينه‌ها را زياد كردن و سپس مثل يك باغبان بي‌رحم چيدن شاخه‌هاي اضافي كافي است. شاخه‌هاي اضافي براي آدمي مثل شما كه هدفش رابطه آزاد نيست بلكه مي‌خواهد شوهري پيدا كند، قطع رابطه سريع با آقاپسر‌هايي است كه تنها قصد لاس زدن و به رخت‌خواب كشيدن را دارند. اساسا لازم است به سراغ كساني برويد كه حداقل پنج سال از شما بزرگ‌تر باشند. شخصا توصيه مي‌كنم درباره پسرهاي در سنين ۲۰ تا ۳۰ با احتياط رفتار كنيد. در مورد سايرين هم بعد از ورود به رابطه از تكنيك‌هاي اين وبلاگ استفاده كنيد و يادتان باشد اگر تحت تاثير احساسات به رخت‌خواب يكي از انها برويد بيش از نيمي از اميدتان را به ازدواج با او باخته‌ايد.

مُسكن‌هاي ترشيدگي:

اول/ كار: هر نوع مشغوليت بيرون از خانه مي‌تواند باعث آرامش دختران ترشيده بشود. همينكه بتوانيد علت وجود خودتان را غير از انتظار براي پيدا شدن شوهر تعريف كنيد، از اكثر هم‌رديفان‌تان جلوتر هستيد. از جانب ديگر محيط كار و حواشي آن مكان خوبي براي يافتن شوهر است. همچنين نبايد از اتوبوس، مترو، تاكسي و خيابان غافل شد.

دوم/ خدا: اعتقاد به وجود چيزي به اسم خدا در ميان همه اقشار مفيدترين كاربرد را براي دختران ترشيده دارد. خدا ميتواند جاي هر مردي را بگيرد. وانگهي، از كجا معلوم؛ خود ِ خدا به آدم ياد مي‌دهد كه هميشه مي‌شود به معجزه اميدوار بود، يا به لطف او، يا به يك تحول معجزه آسا...

منبع:http://www.codeine.blogfa.com/post-57.aspx


This page is powered by Blogger. Isn't yours?